زوج جواني به نام «جيمي» (کوانتن) و «ليزا» (والتا) بسته اي بي نام و نشان حاوي يک عروسک خيمه شب بازي به نام «بيلي» دريافت مي کنند. چندي بعد ليزا به طرز مشکوکي به قتل مي رسد و «جيمز» براي کشف راز قتل «ليزا» به شهر زادگاهش مي رود...
«هنری اسپنسر» سعی دارد از سر و صداهای محیط صنعتی و کارخانه های اطرافش، دوست دختر همیشه خشمگین اش، و هیمنطور صدای جیغ فرزند عجیب و غریبش که به تازگی بدنیا آمده، جان سالم بدر ببرد...