دعوت شدن یک مادربزرگ به یک مراسم عروسی باعث می شود تا او تمام خانواده اش را جمع کند و با هم برای رفتن به این عروسی به جاده بزنند...
وقتی برادر گمشده "جیکوبو" پیدا می شود، او که تلاش می کند ثابت کند در زندگی به جائی رسیده، تصمیم به ازدواج می گیرد. او "مارتا"، کارمند کارخانه اش را انتخاب می کند و...
"درازیو وارلا" پزشک برزیلی، پیشگیری از ایدز را در بزرگترین زندان برزیل، جایی که جمعیت آن به دو برابر ظرفیت چهار هزار تایی آن رسیده اند آغاز می کند. دکتر تجارب و داستانهایی غم انگیز از جرایمی که مجرمان را به زندان انداخته می شنود. درست زمانی که او فکر می کند میتواند با برگزاری یک مسابقه فوتبال زندانیان را آرام کند، شورشی بزرگ در می گیرد و...
سیاست و وسوسه های درونی مردی جوان که اخیرا به عنوان کشیش یک شهر کوچک در مکزیک منصوب شده است را تهدید به فساد می کند...
رابطه دو دوست که بدون هیچ آب و غذایی برای پیاده روی به دل طبیعیت رفته اند مورد آزمایش سختی قرار می گیرد...
صبح یک روز "مارکوس" مردی به نام "جان" را در حال سرقت از صندوق فروشگاهی می بیند اما او دستگیر می شود."مارکوس" خود را عنوان پلیس معرفی می کند و "جان" را از فروشگاه خارج می کند."مارکوس" به او می گوید که نقشه کلاهبرداری بزرگی در سر دارد و از او می خواهد که همکار او باشد...
فیلم سازی بنام سالی پس از اینکه شور و اشتیاقی برای رقص تانگو در پاریس به دست می آورد، سراغ پابلو، یک مربی جذاب آرژانتینی در این حرفه می رود و در کم کم به او علاقه مند می شود...
یک موش جوان، موش کور و خارپشت زندگی خود را به خطر می اندازند تا درمانی برای دوست گورکنشان که توسط انسانها مسموم شده است پیدا کنند...
«کانر مک ليود» (لامبر) و خويشاوندش، «دانکن» (پل)، جزو فرقه ي «ناميرايان» هستند؛ فرقه اي مخفي که اعضايش فقط با جدا شدن سر از تن شان مي ميرند. «کانر» و «دانکن» ناخواسته وارد مسابقه اي مي شوند که طي آن، «ناميرا» هاي خوب و بد به مبارزه با يک ديگر مي پردازند تا در نهايت فقط يکي از آنان در دنيا باقي بماند...
داستان یک بازرس که برای ایجاد نظم و ترتیب به یک دبیرستان فراخوانده شده است
