یک DJ رادیویی بی کفایت تلاش میکند با یک گروه پاپ سوئدی که بسیار مشهور شده اند، مصاحبه ای انجام دهد.
ويکتورياي استراليا، روز سينت والنتاين، سال 1900. سه دختر مدرسه اي هم راه معلمه اي به نام «خانم مک گرا» (گري) در جريان بازديد از صخره اي معروف به هنگينگ راک گم مي شوند...
شهر کوچکی در استرالیا چرخه اقتصادی خود را با به وجود آوردن تصادفات رانندگی و فروش اشیا با ارزش بازماندگان می گرداند، تا اینکه ماشین ها جان میگیرند و به جان مردم می افتند...
پدري، دختر چهارده ساله (آگوتر) و پسر شش ساله اش (جان) را در صحرا به پيک نيک مي برد و بعد خودش را مي کشد. بچه ها را که در صحرا سرگردان شده اند يک نوجوان بومي (گالپيليل) نجات مي دهد...
"بیل" پس از یک حمله قلبی برای کاهش فشار خونش شروع به کُشتن افرادی میکند که به او استرس وارد میکنند...
گروهی از زنان با مردی در مورد س.ک.س مصاحبه می کنند و لایه لایه به بررسی آن می پردازند...
درسال های جنگ دوم جهانی، گردان ۳۹ ارتش استرالیا در جزیره ای به نام «کاکودا» که در آب های بین المللی واقع گردیده مستقر شده است. از آنجا که کاکودا دارای موقعیت مناسب و استراتژیک نظامی است، ارتش ژاپن تصمیم به پیاده کردن نیروهایش در آنجا می گیرد. نیروهای ژاپنی در هنگام ورود به جزیره، با اعضای گردان ۳۹ ارتش استرالیا مواجه می شوند و نبرد سنگینی میان این دو گروه صورت می گیرد...
"هاروی" که زندگی سرد و بی روحی را در اروپای مرکزی می گذراند، به استرالیا مهاجرت کرده و پس از تجربه کردن کارهای مختلف به خانه سالمندان می رود. در میان راه او با بدشانسیهای بسیاری روبرو می شود و...
لوکاس 13 ساله که به جزیره ای برای تعطیلات رفته بود ناگهان خود را در یک سرزمین ناشناخته، با کشتی ارواح و موجودات ماقبل تاریخ می یابد. او که سعی می کند موجود زنده ای در آن سرزمین پیدا کند، ناگهان صدای رادیویی را می شنود و آن رادیو او را به داخل جنگل می برد و در آنجا با دختری آشنا می شود که ادعا می کند از سال 1950 آمده است و...
دیوید، خدمتکار یک بیمارستان، داستان وحشتناک ربوده شدنش و بازی وحشتناکی را که مجبور به انجام آن شده بازگو می کند...
