فیلم و سریال های کانادا

43%

45%

67%

9K 6.7/10

در دهه 60 چین، "رنه گالیمارد" دیپلماتی فرانسوی عاشق "سانگ لیلنگ" خواننده اپرا می شود. اما "سانگ" آن چیزی نیست که او تصورش را می کند...

43%

31%

44%

25K 6.2/10

یک مغازه مرموز جدید در یک شهر کوچک باز می شود که به نظر می رسد همیشه عمیق ترین خواسته های هر خریدار را با قیمتی بسیار سنگین تر از حد انتظار دارد....

%

22%

69%

5K 6.4/10

یک موش جوان، موش کور و خارپشت زندگی خود را به خطر می اندازند تا درمانی برای دوست گورکنشان که توسط انسانها مسموم شده است پیدا کنند...

%

63%

55%

3K 6.1/10

جولیا که یک پرستار بچه ، به تنهایی در حال مواظبت از دو کودک است که در این حال یک غریبه مزاحم او می‌شود و تلفن خانه از کار افتاده...

56%

%

%

55K 7.1/10

سيزدهم اکتبر سال 1972. هواپيماي حامل يک گروه راگبي که از اوروگوئه به شيلي مي رود، بر اثر آب و هواي بد و توفاني در دامنه ي کوه هاي آند سقوط مي کند. تعدادي از مسافران و سرنشينان هواپيما کشته مي شوند ولي عده زيادي نيز زنده مي مانند...

48%

38%

36%

16K 6.3/10

جان برلین، کارآگاه قتل سابق لس آنجلس، یک پرونده قتل چندگانه در سن دیگو را بررسی می کند. تنها شاهد یک دختر نابینا است که بلافاصله جذب او می شود....

67%

71%

77%

51K 6.9/10

نيويورک، اوايل دهه ي 1950. «بيل لي» (ولر) از نوعي ماده ي مخدر استفاده مي کند که اعتقاد دارد در کار نويسندگي به او کمک مي کند. سرانجام «بيل» تصادفا همسرش، «جون» (ديويس) را مي کشد...

%

29%

49%

6K 6.2/10

تیلور و هارولد دوستان خوب و کوه نورد های مشتاقی هستند. یک روز آن ها مردی را ملاقات می کنند که قصد صعود به K2 ، دومین قله دنیا ، را دارد و ...

%

89%

%

18K 8.3/10

ماجراهای تن‌ تن و میلو (The Adventures of Tintin) درباره اتفاقاتی است که برای یک خبرنگار کنجکاو و زیرک و سگش میلو می‌ افتد. وی در این ماجراها ضمن حل معماهای پیچیده، دوستانی نیز پیدا می کند که در قسمت های مختلف به داد تن تن می رسند. دوست همیشه همراه تن تن در این ماجرا ناخدا هادوک است که پس از آشنایی با تن تن تقریباً در تمام ماجراها همراه تن تن بوده است.

%

92%

75%

7K 7.1/10

در اواسط قرن هفدهم، پدر لافورگ، كشيش ژزوئيت فرانسوي براي ترويج مسيحيت ميان سرخپوستان هورون، به همراه مرد جواني به نام "دانيل" و گروه كوچكي از سرخپوستان هورون كه چومينا رياست آن را به عهده دارد، به سوي محل سكونت قبايل هورون رهسپار مي شود. در ميان راه، "چومينا" روياي عجيبي مي بيند كه در آن كلاغ سياهي، چشمان او را از حدقه بيرون مي آورد. سرخپوستان كه از اين رويا وحشت كرده اند و از بهشتي كه پدر لافورگ براي آنها توصيف كرده، دل‌سرد مي شوند و او را تنها مي گذارند و به راه خود مي روند...