وقتی مانوج با معشوق سابقش، نیرجا، که با مرد دیگری ازدواج کرده بود، ملاقات می کند، عشق و دلتنگی فضا را پر می کند. این دو در حالی که خاطرات گذشته را مرور می کنند، تار و پود دروغی را در مورد حال خود می بافند...
یک فروشنده عاشق دختر مدرسهای میشود که روبه روی مغازهاش زندگی میکند، او عشق، حسادت و خیانت را تجربه میکند، بدون اینکه حتی یک بار با این دختر صحبت کند
یک مرد ثروتمند برای انتقام از یک تاجر قدرتمند که از او کلاهبرداری کرده است، دست به هر کاری می زند، حتی اگر مجبور شود با این دشمن قدرتمند روبرو شود و با او وارد مذاکره شود...