یک مرد بدشانس چندین بار برای خودکشی اقدام میکند اما موفق نمی شود. پس از آن او متوجه اعتماد به نفس مضاعفی درون خود میشود به طوری که کلاً بیخیال خودکشی می شود...
«چارلى» ( چاپلین )، شیشه بر دوره گرد، با پسربچه اى ( کوگان ) که مادرش او را رها کرده زندگى میکند. پسر بچه، شیشه ى پنجره هاى خانه ها و مغازه هاى مردم را با پرتاب سنگ میشکند و براى ناپدرى خود کار جور میکند.
"باستر" هنگام بازی گلف مورد ضرب و شتم قرار می گیرد. یک متهم فراری لباسهایش را با او عوض می کند و موجب می شود "باستر" به زندان برود، جایی او متوجه میشود قرار است بزودی اعدام شود...
راسکو و باستر در چهاردهمین فیلم مشترکشان در نقش دو مرد که بصورت همزمان به عنوان آتشنشان و مکانیک اتومبیل در یک ایستگاه آتشنشانی مشغول به کار هستند بازی میکنند. حال باید دید چگونه از پس تعمیر ماشین و آتش سوزی های پیش آمده بر میآیند...