اما، دختر مارتین، برای یافتن حقیقتِ اتفاقی که سی سال پیش برای والدینش رخ داده بود، نگهبان شبانه میشود. ملاقات او با وُرمر، قاتل سریالی، در سلولش، این قاتل را از کما بیرون میآورد و زنجیرهای از حوادث سرنوشتساز را رقم میزند.
یک دختر نوجوان که به تازگی سوگوار مرگ یکی از عزیزانش است، به خانه مادربزرگش در اعماق جنگل نقل مکان میکند، بیخبر از اینکه نیروهای شوم در آن نهفته است.
چند دوست در حال مسافرت در جاده ای هستند که ناگهان پرنده ای به ماشین برخورده کرده و ماشین در کنار مزرعه ذزتی در کنار جاده متوقف می شود. حال که آنها به هوش آمده اند می بینند که یکی از دوستانشان ناپدید شده...
دستهای از جنایتکاران پس از ربودن دختر بالرین یک شخصیت قدرتمند در دنیای زیرزمینی، به عمارتی دور افتاده پناه میبرند، غافل از اینکه با دختری معمولی روبرو نیستند و در این عمارت محبوس شدهاند.