یک شمشیرباز حرفه‌ای موافقت می‌کند تا یک دستگاه آزمایشی را امتحان کند که به او اجازه می‌دهد در رویاهای روشنی که در آن با یک غریبه مرموز روبرو می‌شود، تمرین کند. این غریبه زندگی زناشویی، روان و مسیر رسیدن او به مدال طلای المپیک را بر هم می‌زند.
مردی که همسرش را از دست داده است، در جستجوی تسکین درد خود، به کتابی عجیب و غریب روی می‌آورد. نویسنده این کتاب، با ادعایی عجیب، قول می‌دهد که به خوانندگانش قدرت پرواز بدهد.
آنا ریدل به علت مشکلاتش به بیمارستان روانی می رود و پس از مدتی به خانه بر می گردد. بهترین دوست او خواهر الکس است. البته مراحل درمان او بخاطر یک نامادری سنگدل، پدری الاف و ولگرد و البته روحی که در خانه ی آنها سرگردان است اصلا خوب پیش نمیرود...
میکی 17، که بعنوان انسانی "یک بار مصرف" نیز شناخته می شود، به یک ماموریت خطرناک برای مستعمره کردن یک سیاره یخی می رود...
در سال هاي دور، اعضاي خانواده و افراد قبيله ي «کونان» (شوارتسنگر)، هنگامي که او کودکي بيش نبوده، به دست افراد قبيله ي ديگري قتل عام مي شوند. «کونان» از همان زمان تصميم مي گيرد که جسمش را قوي سازد تا به هنگام بزرگ سالي، انتقام بگيرد.
«جک اسليتر» (شوارتسنگر)، مأمور ويژه، گروهي از افراد پليس را از اطراف آسمان خراشي دور مي کند و در پشت بام ساختمان با قاتلي به نام «ريپر» (نونان) که پسر کوچک او را گروگان گرفته، درگير مي شود. کمي بعد معلوم مي شود همه ي اين ماجراها در يک فيلم «آرنولد شوارتسنگر» به نام «جک اسليتر 3» جريان داشته که در سينمايي پرت به نمايش درآمده است...
یک مرد به طرز وحشیانه ای به قتل رسیده و به زندگی برمیگردد و به عنوان یک روح انتقام جو به دنبال قاتل خود است...
داستان نویسنده نوپا، ساموئل لیستون و تجربیات او با فلوید دورو، پدر مرموز و میانسال دو فرزند که ساموئل را برای نوشتن زندگی نامه خود به خدمت می گیرد...
"گورچا" پیش از رفتن به جنگ، فرزندانش را با صدایی نگران خطاب می‌کند: «فرزندان عزیزم، منتظر بازگشت من برای شش روز باشید. اگر بعد از این مدت بازنگشتم، دعای درگذشت مرا بخوانید، زیرا این ...
یک نویسنده 30 ساله تعطیلات آخر هفته را در پالم اسپرینگز می گذراند و از خواب بیدار می شود و متوجه می شود که به طرز جادویی به خود 70 ساله اش تبدیل شده است...
