داستان درباره مردی به نام Romeo است که دوست دارد حسابی در رینگ مبارزه کتک بخورد. یک خواهر روحانی هم شغل دومش مبارزه کردن است. حال این دو با هم رو در رو می شوند...
در خلال یک سفر کاری به شهر نشویل، برنان به سراغ زنی می رود که قلبش را شکسته بود. اما در آخر هفته، فضای بخصوص آن شهر این اجازه را به آنها می دهد تا دوباره داستان عاشقانهشان را اغاز کنند...
در سال 1961، دو نفر یک بسته ابزار ارتشی را به آمریکا قاچاق میکنند. یکی از آنها به اشتباه با استفاده از یک دوربین از چند تاسیسات نظامی عکسبرداری میکند. پس از اینکه ارتش این عکس ها را پیدا میکند، فکر میکند آنها جاسوسان کمونیست هستند...
"باک" ناخواسته مسئول نگهداری از خواهرش "مولی"، که مبتلا به اوتیسم است، می شود. پس از آن، "مولی" تحت درمان قرار میگیرد که در نهایت موجب تغییر افکار و نگرش او می شود...