رویای "رایان" برای ربودن توجه الهه مدرسه خود در آستانه تبدیل شدن به واقعیت قرار می گیرد. پسر عمویش "کریس" به او پیشنهاد یک معامله می دهد. تنها کاری که او باید انجام دهد این است که با او کمک کند تا قلب دوست او "مگی" زیبا را به دست آورد...
داگ هفرمن زندگی خوبی دارد. یک زن زیبا به اسم کری، یک تلویزیون بزرگ که با دوستانش برنامههای تلویزیونی رو تماشا میکند. این خوشی ها ادامه دارد تا اینکه پدر کری (پدر زنش) که دیوانه و عصاب خورد است پیش آنها می آیند...