شینجی ایزوموتو، هنرمند مانگا، تصمیم می گیرد به زندگی خود پایان دهد زیرا بینایی خود را از دست می دهد. وقتی هیبیکی آیدا، یکی از طرفداران او که ناشنوا است، او را نجات می دهد، آنها وارد یک رابطه متحول کننده می شوند...
تاکه میچی، مرد جوانی که در حال حاضر یک مرد شکست خورده است، پس از دیدن قتل دوست دخترش، هیناتو، توسط باند توکیو مانجیکای، تصمیم می گیرد که به گذشته برگردد و گذشته را تغییر دهد تا هیناتو را نجات دهد...
من در یک روز عالی در مدرسه و یک کتاب پیدا کردم که یک دفتر خاطرات بود که همکلاسی من، ساکورا یاماچی، به صورت مخفی نوشته بود. در داخل آن نوشته شده که به علت بیماری پانکراس او روزهای اخر عمرش را میگذراند...