در پی نقص فنی خودرو در شهرکی کوچک و مرموز، زوج جوانی ناچار به شبمانی در کلبهای دور افتاده میشوند. وحشت و هراس بر آنان غلبه میکند، هنگامی که سه فرد ناشناس نقابدار با بیرحمی و بدون هیچ انگیزهای آشکار به آنان حمله میکنند.
در روزهای منتهی به کریسمس، یک وارث جوان و تازه نامزد شده یک حادثه اسکی را تجربه می کند. پس از تشخیص فراموشی، او خود را تحت مراقبت صاحب خانه خوش تیپ و دخترش می بیند...
هنگامی که یک بیماری واگیردار بسیار خطرناک و کشنده در آتلانتا پدیدار می شود، قرنطینه این شهر بزرگ به سرعت اجرا می شود و کسانی که در در داخل مرز و خط (قرنطینه) گیر نموده اند باید برای زندگی و جانشان سعی و مبارزه کنند...