داستان درباره دو مرد با موقعیتهای اجتماعی متفاوت است که به طور اتفاقی در یک ایستگاه اتوبوس با هم آشنا میشوند. این دو نفر، علیرغم تفاوتهایشان، سفری را با هم آغاز میکنند که پر از اتفاقات غیرمنتظره و لحظات خندهدار است.
داستان در دهه ۸۰ میلادی جریان دارد . میکائیل خانواده اجدادی خود را در کوچی سرپرستی میکند و رئیس خاندان محسوب میشود. اما چند تن از اعضای جوان خانواده او را قبول ندارند و با دشمنان همکاری میکنند تا او را نابود کنند...