میکی، یک کارگر سابق جنگل، پس از فروپاشی کمونیسم در اسلواکی، با استفاده از فرصتهای ایجاد شده، به دنیای مافیای این کشور وارد میشود و به تدریج به یکی از بزرگترین و قدرتمندترین افراد آن تبدیل میشود.
دو نوجوان به نامهای ترزا و مارک که از زندگی در خانه ناراضی هستند، برای فرار از خانه سوار قطار میشوند. اما ماجراجویی آنها خیلی زود پیچیدهتر از چیزی میشود که انتظار داشتند.
این داستان حول محور دو جوان جاهطلب میچرخد که در جستجوی ثروت سریع، راهی خطرناکی را در پیش میگیرند. آنها با ورود به دنیای تولید غیرقانونی فنتانیل، دارویی اعتیادآور و مرگبار، خود را درگیر عواقب وخیمی میکنند.
سرنوشت زندگی لیزا لنداوئر و دوستش، هانا، از دوران کودکی به هم گره خورده و آنها در یک خانهی استثنایی که توسط معماری مشهور به نام "وون آبت" در سال 1930 ساخته شده، زندگی میکنند.