شیلی، ۱۹۵۵. پرونده ماریا کارولینا گیل، نویسنده مشهوری که معشوق خود را به قتل رسانده، توجه مرسدس، منشی خجالتیای که برای قاضی پرونده کار میکند، را به خود جلب میکند.
آگوستو و پائولینا 25 سال است که با هم زندگی میکنند. آگوستو هشت سال پیش به بیماری آلزایمر مبتلا شد. آنها از روزی میترسند که او دیگر پائولینا را نشناسد...
بازپرس شیلیایی شخصی را استخدام می کند تا به عنوان جاسوس در خانه بازنشستگان، جایی که مشتری وی مشکوک به مراقبت از شخصی که به کهنسالان آسیب میرساند است، کار کند...