در سال 2008، در آخرین ماه تابستان قبل از شروع دبیرستان، یک پسر تایوانی-آمریکایی ۱۳ ساله و تاثیرپذیر، چیزهایی را یاد می‌گیرد که خانواده‌اش نمی‌توانند به او بیاموزند: اسکیت‌سواری، دل‌بستن و دوست داشتن مادرش.
داستان ونسا، زنی غمگین که به طور مرموزی خود را در حال گذر بین فضاهای موازی می‌بیند...
در دنیایی دیگر،جنگی بزرگ به پایان رسیده و دنیا را در بیماری و آلودگی فرو می برد.دکتر آزوما از طرف دولت برای درمان جدید سلولها که ادعا می کند توانایی ترمیم بدن انسان و نجات بشریت را دارد پشتیبانی می شود.اما رهبر دولت که از قدرت خود محافظت می کند به او پشت کرده و...
داستان فیلم بر اساس دفترچه خاطرات یک دختر نوجوان در زمان مخفی شدنش در دوره اشغال نازی ها در آمستردام است...
داستان یک خواننده کافه که یک کازینو جهت قمار بازی می خرد.
"سانجانا" و "آدیتیا" تصمیم می گیرند به زندگی مشترک خود یک شانس دیگر بدهند. آنها برای تعطیلات خود برنامه ریزی می کنند اما نمی دانند که اتفاق عجیبی در انتظار آنهاست ...
آرنوست لاستیگ یکی از بزرگترین و مشهور ترین نویسنده ادبی زمان ماست که از آثار معروفش دختری از آنتورپ است که فیلم ما براساس آن ساخته شده که ....
سیدارت، فردی منطقی و عقلانی است؛ اما غرق شدن در احساسات، او را به ورطه‌ی دلشکستگی و آشفتگی درونی انداخته است.
استاد ادبيات، «ديويد کپش» (کينگزلي) با اين که پا به سن گذاشته، اما هنوز تن به زندگي مشترک نداده است. تا اين که با يکي از شاگردان جوانش، دختري کوبايي – امريکايي به نام «کونسوئلا کاستيلو» (کروس) رابطه برقرار مي کند. حالا «ديويد» هم از صميمي شدن با «کونسوئلا» دوري مي کند و هم وسوسه ي حضور مداوم او را نمي تواند کنار بگذارد. اين رابطه اي است که «کپش» پيش از اين تجربه نکرده است.
دو نفر که از هم جدا شده‌اند مجبورند کریسمس را با هم بگذرانند. دلیل این اتفاق این است که شریک عاطفی جدیدشان، یکی از بستگان نزدیک سابق خود است.
